معنی از القاب حضرت علی
حل جدول
واژه پیشنهادی
اسدالله
اسدالله
کرار
حیدر
از القاب حضرت فاطمه
انسیه، بتول، تقیه، حبیبه، حُرَّه، حوراء، حوریه، راکعه، رشیده، رضیه، ریحانه، زهره، ساجده، سعیده، سیده، شهیده، صابره، صادقه، صدوقه، طیبه، عارفه، عالیه، عذراء، عزیز، علیمه، عدیله، فاضله، فریده، کریمه، کوثر، کوکب، مبشره، محموده، مطهره، معصومه، ملهمه، ممتحنه، منصوره، موفقه، مهدیه، مؤمنه، ناعمه، نقیّه، والهه، وحیده، انسیه، نوریه، حانیه، رحیمه، رشیده، محترمه، صابره، سلیمه، صفیه، حدیثه، محتشمه، جلیله، حکیمه، فهیمه، حنانه، حسنا، مرضیه، هدی
بتول
از القاب حضرت محمد
أمین، مصطفی، نبی الرحمه (پیامآور رحمت)، نبی الأمّی (پیامبر درسناخوانده)، رسول الله (پیامبر الهی)، خاتمالنبیّین (آخرین پیامبر)، سید المرسلین، رسول أعظم، رسول أکرم، طه (طاها)، یس (یاسین)
لغت نامه دهخدا
القاب. [اَ] (ع اِ) ج ِ لَقَب. (اقرب الموارد) (آنندراج). جمع لقب بمعنی بارنامه که دلالت بر مدح یا ذم کند، و فارسیان در محل مفرد استعمال کنند. (از آنندراج). لقبها و پاچنامه ها و خطابهایی که برای توقیر و تعظیم کسی پیش ازاسم او ذکر میکنند. (ناظم الاطباء). نامهایی که دلالت بر مدح یا ذم کنند. رجوع به لَقَب شود:
مفاخر ملکان زمانه از لقب است
بدوست باز همیشه مفاخر القاب.
مسعودسعد.
نصیب دولت و ملت ز خویشتن داری
درست کردی بر خویشتن همه القاب.
مسعودسعد.
و دیباچه ٔ آن رابه القاب مجلس ما مطرز گردانید. (کلیله و دمنه). و منابر اسلام را شرقاً و غرباً بفروبهاء القاب میمون مزین گرداناد. (کلیله و دمنه). و چون منابر خراسان بفر القاب همایون امیرالمؤمنین القادر باﷲ زیب و زینت گرفت... (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272 ص 309). منابر بذکر القاب میمون او بیاراستند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ایضاً ص 339).
نقش دیوار خانه ای تو هنوز
گر همین صورتی و القابی.
سعدی.
شد وقت که گرمی هوا تاب شود
باد سحری سموم القاب شود....
حسن هروی (از آنندراج).
- القاب دادن، در تداول عامیانه ٔ فارسی زبانان، با طول و تفصیل گفتن و یاد کردن چیزی.
حضرت
حضرت. [ح َ رَ] (اِخ) از القاب شهر مرو است. (تتمه ٔ صوان).
حضرت. [ح َ رَ] (اِخ) از القاب خدا:... خبر داد از زهری از انس از رسول صلی اﷲ علیه و سلم از جبرئیل از حضرت که گفتی من با بنده آن کنم که بمن گمان برد... (کیمیای سعادت).
فرهنگ فارسی آزاد
کلمات قصار حضرت علی، یعنی جملات نغز و فرمایشات مختصر و کوتاه ولی جامع و پرمعنای حضرت علی
فرهنگ عمید
لقب
فرهنگ معین
(اَ) [ع.] (اِ.) جِ لقب.
معادل ابجد
1660